نجمه اکبری؛ اسفندیار اسفندی؛ ماندانا صدرزاده
چکیده
ادبیات فضای کنش میان واقعیت و تخیل است. این فضا از مرزهای یک بازنمایی ساده و کاملا مطابق با واقعیت فراتر میرود و نوعی دیگر از بازنمایی را میآفریند که با واقعیت وارد کنش میشود و مشروعیت آن را تحتالشعاع ...
بیشتر
ادبیات فضای کنش میان واقعیت و تخیل است. این فضا از مرزهای یک بازنمایی ساده و کاملا مطابق با واقعیت فراتر میرود و نوعی دیگر از بازنمایی را میآفریند که با واقعیت وارد کنش میشود و مشروعیت آن را تحتالشعاع قرار میدهد. این جاست که تخیل به "دیگری" واقعیت تبدیل میشود. این دیدگاه منجر به پیدایش نظریهی ادبی جهان های ممکن میشود؛ نظریهای که بر این باور است که تخیل میتواند جهانهای واقعی متعددی را بیافریند. در این پژوهش، با بهرهگیری از نظریهی جهانهای ممکن، قصد داریم به مطالعهی تطبیقی دو رمان تاریخی فرانسوی و فارسی، نجات اصفهان (روفن، 1998) و اصفهان مویه کن (بلوری، 1394) بپردازیم و در صدد آنیم که به سؤالات زیر پاسخ گوییم: نشانههای "کنونیت مندی" یک جهان تخیلی کدامند و ارزش این "کنونیت مندی" در چیست؟ چه تفاوتهایی میان یک بازنمایی "کنونیت یافته" و یک بازنمایی " کنونیت نیافته" وجود دارد؟ و چگونه یک جهان تخیلی میتواند به جهانی ممکن تبدیل شود؟ در نهایت خواهیم دید که "کنونیت مندی" جهان تخیلی به نویسنده و خواننده این امکان را میدهد که پیوسته از جهانی ممکن به جهان ممکن دیگر سفر کنند.